لابراتوار علوم

وب نوشت ‌های دانش آموز سال دوم تجربی

لابراتوار علوم

وب نوشت ‌های دانش آموز سال دوم تجربی

نظر سنجی

 

اگر خواننده ی وبلاگ من باشید حتما متوجه شدید که تقریبا دو ، سه ماهی میشه که دیگه مطلب علمی نمی نویسم ( یعنی کپی نمی کنم !!!! ) و هر چقدر هم می خوام که خودم رو مجبورکنم مطلب علمی بزارم نمی شه ! یه جورایی می تونم بگم که دیگه اسم وبلاگم برام جذاب نیست و دوستش ندارم .... و بیشتر  روز نوشت های خودم رو  دوست دارم  و به خاطر این هم مطلب علمی رو دوست ندارم یعنی مطلب علمی رو دوست دارم از این که باید از جای دیگه کپی بشه از اینش بدم میاد و بیشتر مطالب علمی وبلاگم که اولا ( یادش بخیر !!!) می نوشتم تقریبا بیشتر از پنجاه در صدش کپی شده از سایت روزنامه جام جم هست ( فقط با کمی ویرایش ) با جرات می تونم بگم که وبلاگ من یک آرشیوی هست از مطالب علمی روز نامه جام جم ( شاید بعدا که پیر شدم وبلاگم رو طی مراسمی تقدیم کردم به جام جم ) و بیشتر سایت های علمی هم که به زبان انگلیسی هستند و سواد من هم که قد نمی ده مثل همین سایت مجله ساینس و نیچر ... و اکثر مقاله هاشون هم پولی هست ! و اگه هم بخوای مفت گیرت بیاد باید تو کتابخانه های تخصصی عضو باشی تا بتونی ازش استفاده کنی !  و بیشتر مواقع به خاطر دلایل ذکر شده مجبور به کپی کردن از این سایت ( جام جم ) میشدم .خلاصه کلام این که میخوام یه نظر سنجی راه بندازم و نظر شما رو درباره ی عوض کردن اسم وبلاگم رو بدونم و اگر که مخالف یا موافق بودید دلیلش رو هم بی زحمت بگید و آخر سر هم با توجه به نظر ها میخوام تصمیم بگیرم و تو یکی از همین وبلاگ ها چند وقت پیش نوشته بودن که وبلاگ های علمی خیلی کم دوام میارن و بعد از مدتی نویسنده ی وبلاگ دیگه از نوشتن مطالب علمی خسته میشه  و متاسفانه من هم به این بن بست رسیدم و گفتمم دلیلش فقط به خاطر کپی کردنشه و دوست دارم چیزی رو که میخوام بنویسم از ته دل از انجام دادن این کار لذت ببرم و اگه خودم میتونستم مطلب علمی بنویسم کشف کنم ، اختراع کنم و کار های تحقیقاتی و اینا انجام بدم در این صورت بود که از نوشتن مطلب علمی لذت می بردم .... انصافا خود شما مطلبی که خودتون می نویسید بیشتر دوست دارید یا کپی شده هاشو ...آخه جالبش این جاست که پایین همه وبلاگا نوشته شده که کپی برداری از این وبلاگ غیر قانونی می باشد که یکیشم خودم هستم  !!! ( یکی اینو مینویسه که خودش رعایت کنه) البته فکر نکنم کسی باشه که این قانون رو رعایت کرده باشه ...

و می دونم که الان امثال من خیلی زیاده که مجبورا״ دارن با موضوعاتی که مورد علاقشون نیست می نویسن ! ( فکر نکنین که منو حبس کردن که مطلب علمی بزارا ، دیگه اوضاع خیلی هم بحرانی نیست !)

پس لطفا״ نظرتونو بگید ... خیلی ممنونم .

 

پی نوشت : اینم بگم که لطفا״ بعضی از دوستان که خودشون بهتر می دونن منظورم اونا هستن از نوشته ی من سو استفاده نکنن و الفاظ خیلی خیلی زیبا بهم نسبت ندن !

 

پی نوشت ۲ : و الان دیدم که آقا فرشاد تو وبلاگشون خانواده نیکخواه ( وبلاگ نویسا ی نیکخواه ) رو کلی تمجید و تعریف کردن .... ممنونم .

ترک عادت موجب مرض است !!!

 

می دونم که الان میگین بچه برو درسته بخون این جا چی کار میکنی ! ولی خب هر کاری کردم نتونستم جلوی خودمو بگیرم تا مطلب ننویسم ... بهتره بگم که ترک عادت موجب مرض است ! به همین خاطر با خودم فکر کردم چرا الکی به مرض دچار بشم ، مرضی که درمانش خیلی راحته ! و با خودم گفتم تا عود نکرده بجنبم و الان میبینید که من در خدمت شما هستم !!! و تا حالا 4 تا امتحان دادیم و چه بی خوابی ها که نکیشدم ! قدر خواب های شیرینتون رو بدونید ..... عجب نعمت با ارزشی خدا بهمون داده ، که تا به حال شیرینیشو تا این حد حس نکرده بودم ... دو تا از امتحانامون که استانی بودن ( ریاضی و زبان فارسی ) دادیم رفت تا خیالمون راحت بشه که حداقل بقیشو معلمای خودمون سوالاشو طرح میکنن ... و احتمالش هست که تو هر چهار تا امتحان نمره کامل بگیرم ... یعنی اون طور که خودم میدونم .... ولی درس تخصصی رشته ما که زیست شناسی هست هنوز مونده .... خدا خودش بخیر بگذرونه ... روز پنج شنبه یعنی دیروز که امتحان ریاضی داشتیم و همه ی بچه های کلاس  در مدت دو روز فقط 2 ساعت خوابیده بودن و من هم که ساعت دو شب خوابیدم که چهار بیدار بشم مامانم دلش نیموده بیدار کنه و خودم ساعت 30 : 5 صبح بیدار شدم و تا ساعت 30: 9 صبح که میخواستم برم مدرسه بکوب درس خوندم و امتحان هم به شدت سخت بود ... و معلممون هم اعتراف کرد که انتظار سوالای این چنینی رو نداشته و مدتشم که 120 دقیقه بود ... هیچ کس پا نشد  ورقشو بده و همه از 120 دقیقه استفاده کامل رو بردیم و در آخر سر هم مدیرمون گفتن که چون امتحانتون سخت بوده با دبیر ریاضیتون حرف میزنم که با ارفاق تصحیح کنن .... خدا خیرشون بده ... و روز یک شنبه هم امتحان جغرافیا داریم و چون وقتش زیاد بود این مطلبو نوشتم ..... خلاصه این که بد جوری به وبلاگم عادت کردم و خدا برام نگهش داره و   می خوام چند تا لینک از لینک دوستان حذف کنم ... امیدوارم که اون شخص ناراحت نشه و صاحب وبلاگ میتونه کار من رو متقابلا انجام بده .

خرداد ماه + آهنگ مورد علاقه من

 

دیگه کم کم وارد خرداد ماه میشیم و به نظر من ماه خیلی مزخرفیه البته به خردادی ها توهین نشه ! از این لحاظ میگم مزخرف چون فصل امتحان هاست و با خودش یه عالمه اضطراب و دلهره به همراه داره و من از الان استرسم شروع شده  و شب ها وقتی میخوام بخوام به فکر امتحانا هستم .... این استرس قبل امتحان خداییش درد خیلی خیلی بدیه که من از اول ابتدایی این استرس رو داشتم و درسی که بیشترین استرس رو داشتم املا بود البته خدا رو صد هزار مرتبه شکر دبیرستان دیگه املا نداره !  و واقعا از املا متنفرم !  و امسال بیشتر استرسم هم به خاطر اینه که می ترسم وقت کم بیارم ... البته اصلا سابقه نداشته  من وقت کم بیارم ولی امسال خیلی خیلی می ترسم ... بیشتر هم از زیست می ترسم ..چون یه روز وقت دادن و خودشم 8 فصل با حجم زیاد ، خدا خودش رحم کنه .... الان کم مونده گریه م بگیره .. و از امروز یعنی روز دوشنبه هم تعطیل کردیم و امتحانامون از 30 اردیبهشت شروع میشه و22 خرداد تموم میشه ... و میخوام دیگه اینترنت و کامپیوتر رو کلا تعطیل کنم و فقط درس بخونم و درس بخونم ...و میخوام این سه روز قبل امتحانا فیزیک بخونم ، چون معلممون واقعا افتضاح درس میدادن و باید خودم یاد بگیرم .... و از شما هم میخوام برام دعا کنید ...خواهشا فقط ننویسید که دعا کردیم و فلان حتما دعا کنید چون شدیدا نیاز دارم و الان که این متن رو نوشتم یکم از استرسم کم شد..... خوبه که این وبلاگ رو دارم والا از استرس و ناراحتی قبل امتحان می ترکیدم   .... پس ان شا الله 23 خرداد میام ،البته با سر بلندی و نمره های خوب .

و این هم یکی از آهنگهای مورد علاقه من که هر روز دو سه بار حتما باید بهش گوش بدم ، آهنگ های زیادی رو دوست دارم  ولی این یه چیز دیگس شما هم حتما دانلود کنید و گوش کنید و اینم بگم که از موسیقی های کلاسیک شدیدا از ویو الدی ANTONIO VIVALDI)(1678-1741)) خوشم میاد و دلیلش هم اینه که که عاشق ویولون هستم . خلاصه این که این آهنگی رو که معرفی کردم حتما گوش کنید و  یه سرچی هم بکنید حتما می تونید آهنگ های ویوالدی رو پیدا کنید من که آلبوم چهار فصلش رو دارم خیلی قشنگه . تو این آلبوم همه فصلها و ماههای سال رو با موسیقی توصیف کرده .

هندسه ، اندازه گیری زمین

 

اگر رشته ی تحصیلیتون تو دبیرستان تجربی یا ریاضی فیزیک بوده و یا هست حتما درس هندسه رو پاس کردین . به نظر من هندسه درس خیلی عجبیه ، بالاخره هر چی باشه امسال و دوران راهنمایی یه دو سه صفحه ای هندسه خوندیم و عکس العمل بچه ها رو در این مورد هم دیدم ... دانش آموزانی که هندسه می خونن دو دسته هستن  یا این که عاشق هندسه هستن و یا این که ازش متنفرن ... و این برای من همیشه خیلی جالب بوده که من تاحالا حد متوسطشو ندیدم و خیلی زیاد هم مشتاقم که دلیلشو بدونم کاش یه نظر سنجی و یا تحقیق در این باره انجام میگرفت چون من دارم از کنجکاوی میمیرم ! تو کلاس ما که تعداد متنفرین بیشتر از عاشقین هست و می تونم بگم که شاید 2 – 3 نفری از  29 نفر کلاسمون عاشق درس هندسه باشن ... که من هم یکی از اونا هستم و علت این که خیلی خوشم میاد اینه که همیشه از اثبات کردن خیلی لذت میبرم انگار که دنیا رو بهم دادن ... و از حل تمریناش هم همین حس بهم دست میده ... خیلی مشتاقم بدونم که کسی هست که علاقهش به هندسه متوسط باشه ...اگه هست حتما تو کامنتا بگه . و جالبه که بدونید که  واژه انگلیسی (Geometry )  از یک واژه ی یونانی گرفته شده و به معنی اندازه گیری زمین هست و چند تا دیگه نکته ی جالب درباره هندسه که میتونید در ویکی پدیا ببینید .

و این که در این روز ها شدیدا به کسایی که دارن از نمایشگاه کتاب و کتاب هایی که خریدن شدیدا شدیدا حسودی می کنم .....نمایشگاه هر چند که فصلش خوبه ولی خب برای دانش آموزا خوب نیست موقع امتحانا نمیشه که پا شد اومد تهران ....

زن داداشم که کتابداره و کتابدار یکی از دانشگاها ( حالا شما کل ایران و فرض کنید و بگردید ببینید کجاس !) شاغله از طرف دانشگاه رفتن به تهران تا کلی کتاب بخرن و زهره هم اون جاست و محفل گرمه گرمه .... خوش به حال هر کس که اون جاس  ..هییی !

 

بابا طرفدار !!!

 

روز سه شنبه تو مدرسمون برای دانش آموزان ممتاز و معلما یه مراسم تدارک دیده بودن و خیلی هم بهمون خوش گذشت .... مراسم خوبی بود ... نوازندگی گیتار و سرود و مقاله و شعر و ...... و کلی هم با دوستم خندیدیم .... ولی باحالش این جاست که وقتی داشتند به دانش آموزان ممتاز جایزه می دادند .... همین که اسم منو نگفتن مدرسه رفت هوا ... هی تشویق و سوت و هورا و اینا .... مخصوصا کلاس خودمون ... یه لحظه همین جوری موندم .... اصلا فکرشو نمی کردم این همه طرفدار داشته باشم .... مات و مبهوت مونده بودم که دیدم دوستم داره هولم میده و میگه برو جایزتو بگیر ... وقتی این همه طرفدار دیدم خیلی خوشحال شدم ! حیف که هیچ کدوم از دوستام تو کار وبلاگ نویسی نیستند .... می خواستم ازشون تشکر کنم ، واقعا سنگ تموم گذاشتند ... حیف که نمی تونن اینا رو بخونن ...! جایزم هم ساعت مچی بود با لوح تقدیر ... خلاصه کلام این که دوستان عزیز و محترم و دوستاشتنیم ممنونم که به خاطر من هی خودتونو می کشتین و سوت می زدین و هورا می کشیدین ! البته من هم تمام سعیمو کردم که وقتی به دوستام جایزه می دادن تشویقشون کنم و مهم تر از همه سوت بزنم !

 

پی نوشت : اینم پی دی اف نشریمون که تو مدرسه چاپ کردیم ..... هر چند که خودم میدونم نمیشه بهش گفت نشریه  ، مطلباش زیاد خوب نیست ...ولی خب خواستیم کاری کرده باشیم و ان شا الله که شماره های بعد خوب تر بشه .